موضوع : شبکه تومورهای داخلی چشمتوضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد
I . شبكيه
شبكية انسان يك ساختمان بسيار سازمان يافته است كه از لايه هاي متناوب اجسام سلولي و زوايد سيناپسي تشكيل يافته است. عليرغم اندازة فشردة آن و سادگي ظاهري، در مقايسه با ساختمانهاي عصبي مانند قشر مغز، قدرت پردازش شبكيه از سطح بسيار پيشرفته تري برخوردار است. پردازش بينايي توسط شبكيه شروع و در مغز تكميل مي شود، و درك رنگ، كنتراست، عمق، و شكل در قشر انجام مي گيرند.
آناتومي شبكيه در فصل يك نشان داده شده است. شكل 17-1 انواع اصلي سلولي را نشان مي دهد و لايه هاي اين بافت را مشخص مي سازد. تقسيم شبكيه به لايه هاي متشكل از گروههاي مشابه سلولي به كلينيسين اجازه مي دهد كه يك فعاليت يا يك اختلال فعاليت را به يك لاية واحد يا گروه سلولي خاص نسبت دهد. پردازش اطلاعات توسط شبكيه از لاية گيرنده هاي نوري شروع مي شود و از طريق آكسون سلول هاي گانگليوني به عصب اپتيك و مغز مي رسد.
فيزيولوژي
شبكيه پيچيده ترين بافت چشم براي ديدن بايد به عنوان يك وسيلة اپتيكي، به عنوان يك گيرندة پيچيده، و به عنوان يك مبدل كارآمد عمل كند. سلول هاي مخروط و استوانه در لاية گيرندة نوري، قادرند محرك نوري را به يك تكانة عصبي تبديل كنند كه توسط لاية تارهاي عصبي شبكيه به عصب اپتيك و در آخر به قشر بينايي پس سري هدايت مي شود. ماكولا مسئوليت بهترين تيزبيني و ديد رنگي را به عهده دارد، و بيشتر گيرنده هاي نوري آن مخروطها هستند. در فووه آي مركزي، تقريباً نسبت 1:1 بين گيرنده هاي نوري مخروط، سلول گانگليوني مربوط به آن و تار عصبي مرتبط با آنها وجود دارد و اين دقيق ترين ميزان بينايي را تضمين مي كند. در شبكية محيطي، بسياري از گيرنده هاي نوري به يك سلول گانگليوني جفت مي شوند، و سيستم پيچيده تر تقويتي موردنياز آنها است. نتايج چنين نظامي آن است كه ماكولا اساساً براي ديد مركزي و ديد رنگي استفاده مي شود (ديد فوتوپيك) در حالي كه بقية شبكيه، كه عمدة آن را گيرنده هاي نوري تشكيل مي دهند، اساساً براي ديد محيطي و شب (اسكوتوپيك) استفاده مي شوند.
گيرنده هاي نوري مخروط و استوانه در آخرين لاية فاقد عروق شبكية حسي قرار دارند و محل واكنشهاي شيميايي هستند كه پردازش (فرآيند) بينايي را آغاز مي كنند. هر سلول گيرندة نوري استوانه داراي رودوپسين (rhodopsin) است كه يك رنگدانة بينايي حساس به نور است و از تركيب مولكول هاي پروتئين اوپسين با cis retinal- 11 ساخته مي شود. هنگامي كه يك فوتون نور توسط رودوپسين جذب مي شود، cis retinal- 11 فوراً به ايزومر كاملاً trans خود تبديل مي شود. رودوپسين يك گليكوليپيد متصل به غشا است كه بخشي از آن درون ديسك هاي غشايي مزدوجِ بخش خارجيِ گيرندة نوري فرورفته است. اوج جذب نور توسط رودوپسين در تقريباً nm 500 رخ مي دهد، كه ناحية آبي- سبز از طيف نور را تشكيل مي دهد. بررسيهاي حساسيت طيفيِ رنگدانه هاي نوري مخروط نشان داده اند كه حداكثر جذب طول موجهاي نور در 430، 540، و 575 نانومتر بترتيب براي مخروطهاي حساس به آبي، سبز و قرمز رخ مي دهد. رنگدانه هاي نوري مخروط از cis retinal- 11 متصل به انواعي از پروتئين هاي اوپسين تشكيل شده است.
ديد اسكوتوپيك (scotopic) تماماً توسط گيرنده هاي نوري استوانه صورت مي گيرد. با اين شكل از سازگاري به تاريكي، انواع سايه هاي خاكستري ديده مي شوند، اما رنگها را نمي توان تفكيك كرد. هنگامي كه شبكيه كاملاً با نور سازگاري مي يابد، حساسيت طيفي شبكيه از سمت اوج جذبي كه رودوپسين غالب بود (nm 500) به تقريباً nm 560 نقل مكان مي كند، و حساسيت به رنگ ظاهر مي شود. يك شيء وقتي داراي رنگ مي شود كه حاوي رنگدانه هاي نوري باشد كه طول موجهاي خاصي از نور را جذب كنند و طول موجهاي معيني از نور مرئي (nm700-400) را بطور انتخابي بازتاب يا منتقل سازند. ديد در نور روز اساساً توسط گيرنده هاي نوري مخروط انجام مي شود، ديد در نور شفق (تاريك و روشن) با همكاري مخروطها و استوانه، و ديد در شب توسط گيرنده هاي نوري استوانه انجام مي گيرند.
معاينه
معاينة شبكيه در فصل 2 شرح داده شده و در شكلهاي 13-2 تا 19-2 نشان داده شد. شبكيه را مي توان با افتالموسكوپي مستقيم يا غيرمستقيم يا توسط اسليت لامپ (بيوميكروسكوپ) و لنزهاي تماسي يا دو سو محدب دستي معاينه كرد. معاينه گر مجرّب با استفاده از اين وسايل مي تواند لايه هاي شبكيه را تفكيك كند تا نوع، سطح، و وسعت بيماري شبكيه را معين نمايد. عكس برداري از فوندوس و آنژيوگرافي فلوئورسئين مكملهاي مفيدي براي معاينة باليني اند؛ عكسهايي كه توسط عكس برداري به دست مي آيند براي مقايسه در آينده مفيدند، و آنژيوگرافي جزئيات مورد نياز براي درمان ليزري بيماريهاي شبكيه را فراهم مي سازد.
كاربرد باليني آزمونهاي الكتروفيزيولوژيك و پسيكوفيزيكي در فصل 2 شرح داده شده اند. چنين آزمونهايي ممكن است در رسيدن به تشخيص بيماريهاي خاص مفيد باشند.
بيماريهاي ماكولا
دژنراسيون وابسته به سن ماكولا
دژنراسيون وابسته به سن ماكولا سردستة علل كوري دايمي در سالمندان است. علت دقيق نامعلوم است، اما ميزان بروز با هر دهه در بالاي 50 سال زياد مي شود. ساير عوامل مرتبط علاوه بر سن عبارتند از نژاد (معمولاً سفيدپوستان)، جنس (كمي در جنس مؤنث بيشتر است)، سابقة خانوادگي، و سابقة كشيدن سيگار. بيماري شامل طيف گسترده اي از يافته هاي باليني و پاتولوژيك است كه مي توان آنها را به دو گروه تقسيم كرد: غيراگزوداتيو («خشك») و اگزوداتيو («مرطوب»). گرچه هر دو نوع پيشرونده و معمولاً دو طرفه اند، ولي تظاهرات، پيش آگهي، و درمان آنها متفاوت است. شكل اگزوداتيو كه شديدتر است موجب تقريباً %90 تمام موارد كوري قانوني به علت دژنراسيون وابسته به سن ماكولا مي شود.
1- دژنراسيون غيراگزوداتيو ماكولا
دژنراسيون غير اگزوداتيو و وابسته به سن مشخص مي شود با درجات متغيري از آتروفي و دژنراسيون در شبكية خارجي، اپي تليوم رنگدانه دار شبكيه، غشاي بروخ و كوريوكاپيلاريس. از تغييرات اپي تليوم رنگدانه دار و غشاي بروخ كه در افتالموسكوپي ديده مي شوند «دروزن» (drusen) شاخص ترين است. «دروزن» رسوبات سفيد- زرد، مدور، و مجزا است كه در تمام ماكولا و قطب خلفي پراكنده است. با گذشت زمان، آنها بزرگ شده، به هم مي پيوندند، كلسيفيه مي شوند، و تعدادشان زياد مي شود. از نظر بافت شناسي، قسمت عمدة «دروزن» از تجمع كانوني مواد ائوزينوفيل در بين اپي تليوم رنگدانه دار و غشاي بروخ تشكيل شده است؛ بنابراين آنها بيانگر جداشدگي كانوني اپي تليوم رنگدانه دار هستند. علاوه بر «دروزن»، توده هاي رنگدانه اي به بطور نامنظم درون نواحي آتروفية فاقد رنگ پراكنده اند ممكن است بتدريج در تمام ماكولا ظاهر شوند. سطح اختلال بينايي متغير است و ممكن است جزيي باشد. آنژيوگرافي فلوئورسئين الگوهاي نامنظمي از هيپرپلازي و آتروفي اپي تليوم رنگدانه اي ماكولا را نشان مي دهد. آزمونهاي الكتروفيزيولوژيك در اكثر بيماران طبيعي است.
هيچ درمان يا روش پيشگيري پذيرفتة همگاني براي اين مرحله از دژنراسيون ماكولا وجود ندارد. شواهد اخير حاكي از آن است كه مكمل هاي «روي» خوراكي ممكن است پيشرفت بيماري را در بيماراني كه قبلاً دژنراسيون ماكولا برايشان تشخيص داده شده تقليل دهد. اكثر بيمارني كه «دروزن» ماكولا دارند هيچگاه دچار كاهش قابل توجه ديد مركزي نمي شوند؛ تغييرات آتروفيك ممكن است ثابت بمانند يا به آهستگي پيشرفت كنند. اما مرحلة اگزوداتيو ممكن است ناگهان در هر زمان روي دهد، و علاوه بر معاينات منظم چشم پزشكي به بيماران بايد يك شبكه آمسلر (Amsler grid) داد تا به كنترل و گزارش هر تغيير علامت دار كمك كند.
فهرست مطالب
شبكيه و تومورهاي داخل چشمي 1
فيزيولوژي 1
معاينه 3
درمان 7
كوريورتينوپاتي سروز مركزي 8
ادم ماكولا 10
اطراف پاپيلا 13
نورورتينوپاتي حاد ماكولا 14
دژنراسيون ميوپيك ماكولا 16
غشاهاي اپي رتينال ماكولا 18
ماكولوپاتي تروماتيك 19
ديستروفي هاي ماكولا 20
ديستروفي هاي مخروط- استوانه 21
Fundus Albipunctatus 22
درمان 25
درمان 26
رتينوپاتي نوزادان نارس 27
درمان 28
دژنراسيون هاي شبكيه 28
Retinitis pigmentosa 29
كوري مادرزادي لِبِر 30
آتروفي محيطي مشيميه اي- شبكيه اي 31
دژنراسيون مشبك 31
درمان 38
انسداد شريان مركزي شبكيه 39
درمان 40
انسداد شاخه هاي شرياني شبكيه 40
انسداد وريد مركزي شبكيه 41
درمان 41
انسداد شاخه هاي وريد شبكيه 42
آنوريسم هاي درشت شرياني در شبكيه 43
نقايص ديد رنگي 43
تومورهاي اوليه و خوش خيم داخل چشمي 45دانلود کامل این فایل ، بعد از خریداری
برچسب ها: تحقیق شبکه تومورهای داخلی چشم دانلود شبکه تومورهای داخلی چشم خرید شبکه تومورهای داخلی چشم شبکه تومورهای چشم چشم تومور چشم شبکه چشم فیزیولوژی