بررسي حدوث يا قدم نفس

بررسي نظريه فيلسوفان درباره حدوث يا قدم نفس
در قالب word ودر 32 صفحه وقابل ویرایش


قسمتی از متن فایل::

چكيده
يكي از مباحث مهم معرفت نفس مربوط است به حدوث يا قدم نفس بدين معنا كه آيا نفس از لحاظ زماني حادث است يا قديم؛ در پاسخ به اين سؤال، فلاسفه راههاي مختلفي را در پيش گرفته‏اند.
نظرات مهم و مشهور پيرامون حدوث يا قدم نفس سه نظريه است يكي نظريه منسوب به افلاطون، ديگري نظريه فلاسفه مشاء و سوم نظريه ملاصدرا. بقيه نظرات يا تأويل و توجيهي است از نظرات ديگران و يا از ديدگاه حكما چندان اهميتي نداشته و بطلان آن واضح بوده است.
حكيم سبزواري تمام نظرات ارائه شده در اينباره را بدينگونه آورده است:
اقوال راجع به حدوث و قدم نفس را مي‏توان اينچنين استيفا نمود كه نفس را يا حادث مي‏دانند يا قديم، و قائل به حدوث نفس يا معتقد است كه نفس «مدت زمان محدودي» بر بدن تقدم دارد تا اعتقاد به عالم ذرّ و عهد و ميثاق «انسان با خداوند» محفوظ بماند، يا معتقد است كه حدوث نفس همراه است با حدوث بلكه عين حدوث بدن است، اين قول از طرف مصنف (ملاصدرا) اظهار گرديده است. و يا معتقد به قدم نفس يا حتي معتقد به قدم ذاتي1 نفس است.
همانگونه كه ابن‏سينا در ذكر اقوال قدما حول نفس چنين عقيده‏اي را آورده است كه عده‏اي نفس را همان خدا مي‏دانسته‏اند (تعالي اللّه‏ عن ذلك) كه اين مذهب غلّو كنندگان است و يا معتقد است به قدم زماني نفس كه منظور از اين قدم نيز يا قدمي است در سلسله عرضيه (و اين قول تناسخيه است) و يا منظور قدمي است در سلسله طوليه؛ در اين قول هم يا گفته مي‏شود نفس قديم است از آن جهت كه نفس جزئيه است و يا گفته مي‏شود نفس قديم است از آن جهت كه نفس عقل كلي است، اين نظر اخير، اعتقاد فيلسوف اعظم افلاطون الهي است2.
كليدواژه:
نفس؛حدوث؛
قدم؛ارسطو؛
افلاطون؛ابن‏سينا؛
ابن‏سينا؛سهروردي؛
ملاصدرا؛
انتساب نظريه قدم نفس به افلاطون و ادله اثبات قدم نفس
نظريه‏اي كه راجع به حدوث يا قدم نفس به افلاطون نسبت داده مي‏شود اين است كه نفس انسان قديم است و قبل از حدوث بدن بطور مجرد و بسيط موجود بوده است و بعد از حدوث بدن هر نفسي از عالم مجردات نزول كرده و به يك بدن تعلق گرفته است. فلاسفه‏اي مانند ملاصدرا كوشيده‏اند نظر افلاطون را اينگونه، تفسير نمايند كه قديم بودن «نفس بماهي نفس» مراد او نبوده، بلكه قدم نفس از جهت وجود عقلي و وجود معلول نزد علت منظور وي بوده است.3
لكن آنچه بيشتر مشهور مي‏باشد اين است كه افلاطون معتقد به قدم «نفس بماهي نفس» بوده است. بعبارت ديگر هر نفسي بطور مستقل و نفوس بطور متكثر قبل از بدنها موجود بوده‏اند. افلاطون در رساله تيمائوس تصريح مي‏كند كه:
صانع جهان روح را چنان آفريده كه خواه از حيث زمان پيدايش و خواه از حيث كمال مقدم بر تن باشد و در برابر تن از شأن و مقامي كه كهن‏تر در برابر جوانتر از خود دارد برخوردار باشد زيرا قرار بر اين بود كه روح سرور تن باشد و به آن فرمان براند.4
و در جاي ديگر همين رساله مي‏گويد: «ما موجود ذاتي زميني نيستيم بكله اصل و مايه ما آسماني است و هنگام پيدايش ما روح ما كه در آنجا بوده از آنجا آمده و به ما پيوسته است»5.
آنچه بيشتر باعث شده است كه افلاطون را معتقد به قدم نفس بدانند مسئله مُثُل افلاطوني است. بعقيده افلاطون روح انسان قبل از تعلق به بدن در عالم مُثُل بوده است و در آنجا ذوات و حقايق اشياء را مشاهده و ادراك نموده است و بعد از نزول در عالم ناسوت و تعلّق آن به بدن مادي، تمام علوم و دانسته‏ها را فراموش كرده است؛ بنابرين آنچه انسان در اين عالم بعنوان دانش مي‏آموزد اكتساب علم جديدي نيست بلكه فقط استذكار دانسته‏هاي فراموش شده است.6


فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

نسیم فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید